گرفتاری های مامان...
به نام خدای دانا
سلام وروجک من
این روزها اونقدر من درگیر کارای شیرین خودت کردی که وقت نمیکنم بیام بنویسم برات .
ماشالا هزار ماشالا به این انرژی تمام نشده شما عزیز دل
روزی که برات اش دندونی دادم به بعد دو تا دیگه هم در اوردی و الان دارای سه دندون شدی نفسم .
مامانم روزی هزار بار نگاه به قد و بالات میکنم و خداروشکر میکنم به خاطر همچین پسر گل و باهوشی .خدایاا شکرت.
این روزها مشغولم با تو و گروه مامانای نی نی وبلاگی تو تلگرام خیلی با هم دوست شدیم ان شا الله شما نی نی ها هم بزرگ بشین با هم دوست باشین .
ی سفر کوچولو هم داشتیم شمال خونه دایی بابا عروسی وقتی رفتیم دریا اونقدر ذوق داشتی که با گریه از اب میاوردیمت بیرون . حتما پست بعدی عکسای چند ماهت میزارم قشنگم.
گل من شما فرشته ی بزرگ و بی عیب منی روی زمین عاشقتمممممم.
دایره لغات: مامانی . بابایی . عمو .عمه . دایی . اقا . ددر . بی ( بگیر . بده ) طوطو . هان هان ( ماشین . موتور) حموم . به به . ام . تاب تاب ادی دا ( تاب تاب عباسی) بووو ( به اتیش میگی ) توپ . داغ . ایو ( الو ) دو ( دوغ )
یک دو سه . اب . ددی ( دکی) هر چیزی که بخوای دست بزنی و داغ باشه فوت میکنی خودت.
کارای شما وروجک زیاد که الان زیاد تو ذهنم نیست از کارای هرروزت اینه که در فریزر باز میکنی و کشو های اشپزخونه رو باز میکنی من هی میبندم شما پشت سر من بازشون میکینی.