مرد کوچک مامرد کوچک ما، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره

کاکل زری

سه ماه گذشت..

به نام خدای عزیز. سلام گل پسر سه ماه گذشت با بودن تو عزیز دل چه شیرین و دوست داشتنی گذشت ورود تو به ماه چهارم تبریک میگم گل من . و خیلی شیرین شدی گل من حرف میزنی و بیشتر بیشتر میخندی و قهقه میزنی تنها ی جا نمیمونی حتما باید باهات حرف بزنیم خیلی کنجکاوی گل من ماشاالله به جونت باشه همیشه سلامت باشی عزیزم. 3 ماهگی وزن 6 کیلوگرم قد 64 سانتی متر دور سر 39.5 
4 آبان 1393

آرامش جانم

به نام خدای اسمان ها سلام نیم متری فرشته ی خونه ما نمیدونی این روزها چه قدر از بودن تو لذت میبریم تو با اومدنت خونه ی مارو گرم تر کردی تو انقدر شیرین و دوست داشتنی هستی که دوست دارم بمیرم برات هر بار فرشته کوچولوی من محمد حسین تو بگو عزیزم چه کنم تا باورت بشه عاشقتم  تو بگو تا من چه کنم تا کمی اروم بشم و از اتش داغ مادر بودنم کم بشه اصلا میشه؟؟؟؟ چگونه اون خالق مهربون شکر کنم از بودن تو نماز شکر؟سجده شکر؟نه اینا در ازای بودن تو خیلی کمه مادر . شیرین من آرامش جان من دوستت دارم تا ابدیت مادر.   ...
27 مهر 1393

اولین قهقه برای من

به نا خدای زیبایی ها سلام مرد کوچک من خوبی پسر نازم .گفتم تا این مطلب فراموش نکردم سریع برات بنویسم گل نازم دیروز داشتم باهات مثل همیشه حرف میزدم و تو هم حرف میزدی که ی دفعه شروع به خندیدن کردی اول ی لبخنذ زدی مثل همیشه اما بیشتر که باهات حرف زدم ی قهقه بلند  زدی اولش فکر کردم اشتباه کردم صبحت و لبخند با هم قاطی بوده بابایی گفت دوباره باهاش حرف بزن و تو دوباره هم همین کار کردی  خیلی خیلی شیرین بود پسر یکی ی دونه ی من . این روزها خیلی پسر خوبی شدی کمتر گریه میکنی و بیشتر به همه چی واکنش نشون میدی ماشاالله به جونت که خیلی پر تحرکی همه میگن ی بچه 2 ماه و این همه تحرک ماشاالله هزار ماشاالله . حرف زدن خیلی دوست داری و وقتی رو ز...
19 مهر 1393

اولین واکسن

به نام خدای بزرگ سلام نفسم دو  ماهگیت مبارک گل گندمم امروز دوماه شدی و رفتی تو سه ماه پسر شیرین من جونم برات بگه روز 5 شنبه رفتیم و واکسن دو ماهگیت زدیم الهی قربونت برم با بابایی رفتیم بابا گفت من که نمیتونم بیام تو اتاق تو برو منم دلم نمیومد ببینم پسرم برا همون ی خانوم پرستار گفت من پاهاشو میگیرم شما برو بیرون میخوای منم اومدم دم در واستادم اولین واکسن که زدن ی جیغ کشیدی اومدم تو و ارومت کردم بعد دوباره دومی به پای دیگت زدن فدات بشم که کلی اشک ریختی بغلت کزدم و اومدیم تو ماشین گرفتی خوابیدی از بهداشت رفتیم پیش  دکترت برا کنترل همه چیت خوب بود عزیزم  خداروشکر.شیرین کاریات این روزا خیلی شده گلم از اتاقت خیلی خوشت میاد میبرمت با دقت نگاه میکی...
4 مهر 1393

این روزها....

به نام خدای مهربون... سلام هم نفسم.. فدات بشم این روز ها خیلی کارای شیرینی میکنی و هر روز خودت بیشتر تو دل ما جا میکنی وقتی من و بابای باهات حرف میزنیم توجه میکنی و میخندی تا صدای یکی از ما رو میشنوی برات اشناسو سریع برمیگردی. دوست داریم امید زندگیمونننن.بوسسسس ...
31 شهريور 1393

تولدت مبارک

به نام خدای مهربون سلام همسفر و هم نفسم تولدت مبارک عزیز دلم انشاالله بتونیم پسری سالم و صالح در کنار هم بزرگ کنیم عزیزم دوستت دارم تا بی نهایت مهربون من.تولدت مبارک هسفر زندگیم تولدت مبارک بابای حامد جونممممممممم. ...
30 شهريور 1393

..........

به نام بهترین خالق سلام جگر گوشه پسرم امروز ی اتفاق بد افتاد که یادم میاد قلبم میخواد از جا کنده بشه . شما تو گهوارت خواب بودی که ی دفعه صدای گریهت بلند شد تا اومدم بالا سرت سیاه شده بودی سریع ورداشتمت نفست که بالا اومد کلی گریه کردی کلی اشک اومد ازت بعد نگات کردم دیدم صورتت محکم ناخن کشیده بودی ناخناتو تازه گرفته بودم اما اونقدر محکم کشیده بودی که ی کوچولو زخم شده بود. الهی فدات بشم که تا بغلم کردمت اروم شدی ی ساکت میشدی تا به من نگاه میکردی من قربون صدقت میرفتم دوباره با ناز گریه میکردی عزیییزم . دوست دارم پسرم خدای خودت مراقب فرشته کوچولوم باشش ...
16 شهريور 1393

30روز گذشت...

به نام خدای ستاره ها.. سلام نفسم.. 1 ماهگیت مبارک گل پسرم . 1 ماه گذشت ماهی که پر بود از خوشحالی از سر مستی ما از بودن تو گل من. امروز برای چکاب 1 ماهگی بردیمت دکتر همچیت خوب بود خدارو شکر عزیزم  ماشاالله از اون چیزی که باید اضاف میکردی  بیشتر شده بودی عزیزم  خداروشکر به خاطر بودن و سالم بودنت گل گندمم.دوست دارم چکا ب1 ماهگی وزن 4300 قد 53 عکس یک ماهگی گلم ...
4 شهريور 1393

تولد با تو......

به نام خدای فرشته ها...   سلام کاکل زری ... امسال تولد مامانی با تو برگزار شد خیلی شیرین تر ازسال های قبل خیلی لذت بخش تر از قبل بود عزیزم یک سال بزرگ تر شدن من با بودن تو بسیار دلچسب تر از هر سال بود عزیزم قربونت برم که بابایی از طرف شما کوچولوی منم ی هدیه گرفته بود انشاالله تولد خودت بشه عزیزم برات سنگ تموم میزارم گل مامان . از تو و بابایی ممنونم که مامانی رو خوشحال کردین عزیزای من بووووووووووووووووووس ...
31 مرداد 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به کاکل زری می باشد