مرد کوچک مامرد کوچک ما، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره

کاکل زری

روزلا

به نام خدای شفا دهنده سلام پسرکم عزیزم این روز ها واقعا کلافه ام. روزسه شنبه بود که شما کوچولوی من ی هو تب کردی خیلی ناراحت شدم که دوباره سرما خوردی اخه عزیزم تازه سرما خورده بودی و خوب شده بودی خیلی پکر و ناراحت شدم .هرچه بهت استامینوفن میدادم تبت قطع نمیشد تا اینکه چهارشنبه بود دوباره بردمت دکتر معاینه کرد گفت که گلوت چرک کرده و دارو داد اومدیم خونه شروع کردیم به دارو دادن شما بماند که چه قدر سر هر داروت غصه خوردم اخه اصلا نمیخوردی و میدادی بیرون تبتم قطع نمیشد خیلی ناراحت بودم که چرا تبت قطع نمیشه تا اینکه صبح جمعه تبت قطع شده بود خیلی خوشحال شدم و کلی انرژی گرفتم که خوب شدی بعد از ظهر صورتت و تنت ریخت بیرون گفتم حتما سرخچه بوده ...
23 اسفند 1393

دلبرانگی

به نام خدای مهربون سلام دلبرم هر روز بزرگتر  میشوی  نوزاد ،کودک ،خردسال، نوجوان ،جوان و مرد مرد اینده ی من معنای مادر بودن را از تو فهمیدم معنای دل نگرانی را با تو فهمیدم  معنای کودک بودن را با تو لمس کردم و چه شیرین است وقتی که با تو کودک میشویم و بازی میکنیم و ریسه میروی با خنده هایت میدانی که دل مارا برده ای و بیشتر بیشتر میخندی اقای پدرت را خیلی دوست داری و برایش چه دلبری ها که نمیکنی و من خوشحال  خوشحال و به خود میبالم از داشتن این خانواده و شکر شکر شکر شکر. عزیز من از مادر بودن به خود میبالم زمانیکه بغل کسی هستی صدایم را که میشنوی گریه میکنی و نزدیکت که میایم خود را در اغوشم رها میکنی و چه شیرین و ...
7 اسفند 1393

البوم خاطرات 2

به نام خدای ثبت خاطره ها سلام شیرینم فدای لباتتتتتتتت عشقم  این پرده خونه مرتب  که وروجک من به این شکل در اورده این اولین خرابکاری نه نه شیرینکاری عسلم در خونه بود گذاشتم به یادگار حرم امام خوبی ها بودیم و شما مبهوت از سقف حرم بودی خونه مامان جون بودیم که دایی شمارو سوار تاب کرد استقبال خوبی کردی باید کم کم به فکر تاب خودت باشم فدای چشمات اینقدر این مدل خوابیدنت دوست دارم که حد نداره جمکران وای که چهقدر چسبیدددد شما خواب خواب بودی گلم حرم حضرت معصومه (س) فدای نگاه کردنت عشقم ...
25 بهمن 1393

سفر کوچولو

به نام خدای زیبایی ها سلام قند عسل عزیز دل با تو سفر رفتن چه شیرین بود . ما این تعطیلات 22 بهمن رو ی سفر زیارتی کوتاه به قم و جمکران داشتیم خیلی خوش گذشت بهمون تو اصلا اذیت نکردی و خیلی پسر خوبی بودی فقط روز اخر سرما خوردی که از خودم گرفتی مامان انشاالله زود زود خوب شی که من طاقت سرفه کردنات ندارم عزیزم. دوست داریم تا بی نهایت  
25 بهمن 1393

غذا خور شدن پسرک

به نام خدای نعمت ها سلام پسرکم عزیز مادر وارد دنیا ی جدید زندگیت شدی دنیا ی رنگ ها مزه ها  خوراکی ها  دنیا ی خوردن و غذا ها تنت همیشه سالم باشه گلم شما از این ماه غذا خوردنت شروع شده روز اول فرنی درست کردم برات قاشق اول حالت بد شد به بعد که مزه اومد زیر زبونت تا اخرش با اشتهای کامل خوردی روز های بعد برات حریره بادوم و سوپ شروع کردم که خیلی خوب استقبال کردی و اصلا بد غذایی نکردی ممنون گلم . ترجیح میدم خودم برات غذا درست کنم تا اینکه بخوام بهت سرلاک بدم اخه اونا هر چه قدرم خوب باشه بازم مال بیرون .  پسرکم همیشه سعی کن غذایی که میخوری سالم و حلال باشه عزیزم  منم تا زمانی که مادر توام این سعی میکنم از بهترین ها به...
7 بهمن 1393

آلبوم خاطرات

به نام خدای ثبت لحظات سلام قل قلی اینجا با هم رفته بودیم بانک الهی بمیرم مامان اینطوری شده بودی قربون پاهات برم فندقم لباس مشکی هم خیلی بهت میاد ...
20 دی 1393

شیرین کاری این روز ها

به نام او... سلام فندق  فدای قد و بالات برم من مادر این روزها خیلی خیلی شیرین شدی و کلی شیرین کاری میکنی  آواز میخونی  درازت که میکنم پاهات میگیری بالا با دستات میگیریشون و بازی میکنی تو رو روءک میزارمت ذوق میکنی خیلی تلاش میکنی که بیای جلو اما نمیتونی  برای همین بعد چند دقیقه اعصابت خورد میشه و گریه میکنی  در ضمن بغل کسی هم میری اگه من ببینی یا بابایی رو گریه میکنی و به ما نگاه میکنی میخوای بیای بغل ما  خلاصه که خیلی دوست دارم مورچه ی مننن کمتر از خدا بیشتر از همه .  
20 دی 1393

ماهی نو..

به نام خدای آسمان ها سلام عشق من ماهی دیگر به ماه های سنت اضافه شد و تو ای مرد کوچک من  بزرگ و بزرگ تر میشوی این روز ها کلافه ام کلافه و دلتنگ .  نمیدونم دلتنگ روزهای گذشته باشم یا مسرور از امروزم  دلم هوای پسرک چند روزه ام را کرده همون گنجشکی که دست ها پا ها و سرش در اختیار خودش نبود واییی اون روزها رو میخوام مادر . تو از این هم بزرگتر میشوی و من باز هم حسرت الان تو رو میخورم پس از این روز های تو باید نهایت لذت رو برد. خدایا برای پسرکم و تمام فرشته های سرزمینم دنیایی از آرامش آرزو میکنم ...
4 دی 1393

پنج سال گذشت

به نام خدای مهربونی ها سلام قند عسل و هم نفسم 5سال از کنار هم بودن گذشت چه خوش گذشت الحمدلله پسر گلم بدون من و آقای پدر خوشبختیم از کنار هم بودن زیاد. از وقتی تو اومدی خوشبختی ما بیشتر شده خدارو هزاران بار شکر .... دوستون دارم تنها دلیل های خوشبختی من. ...
13 آذر 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به کاکل زری می باشد