مرد کوچک مامرد کوچک ما، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 10 روز سن داره

کاکل زری

آغاز ماه پنجم

به نام خدای شروع ها سلام قند عسل مبارکت باشه گل مامان امروز رفتی تو ما 5 میخواستم بنویسم پایان 4 امما گفتم چرا از تموم شدن و منفی بودن بگم از شروع و آغاز میگم  عزیز دلم این بدون اگه مامان بو میکنی و آروم میشی من  صد برابر تو از بوی بدنت جون میگیرم بوی عطر تن تو خوشبو ترین عطر دنیاس مامان . گاهی اوقات نمیدونم چه جوری تخلیه کنم خودم از خوشحالی داشتن تو پسر تو دومین اتفاق خوش زندگیمی که هیچ و قت ازت سیر نمیشم عزیزم . دیروز به کمک خدای مهربونم واکسنت زدیم مامان الهی بمیرم پسر گلم که کلی گریه کردی و تا شب ناله میکردی پات رو زمین نمیزاشتی فدات شم خب اشکال نداره اینا برای سلامتیت گل خوشبوی مامان. عاشقتمممممممم ی دنیا ...
4 آذر 1393

این روزها..

به نام عزیز مهربان سلام فرشته کوچولو این اسمی که بابا همیشه شمارو صدا میکنه فرشته کوچولو برازندت مامان نوش جونت شما خیلی خیلی باهوش شدی گلم این روز ها دستات میاری بابلا و باهاشون بازی میکنی اسمت که صدا میکنیم بر میگردی  به طرف صدا وای گلم ی چیزی مهم اینکه شما منو میشناسی و نشون میدی چند روز پیش که خونه مامان جون بودیم من نبودم  شما خواب بودی وقتی اومدم بغل عمه جون بودی ساکت بودی تا من دیدی و باهات حرف زدم بغضت ترکید شروع کردی به گریه کردن و اشک ریختن تا بغلت کردم اروم شدی نفسم  البته تنهات نزاشته بودمااا رفته بودم طبقه پایین خونه عمه الهام . عزیزم جغجغه هاتو خیلی دوست داری میگیرم طرفت کلی باهاشون حرف میزنی و میخندی...
19 آبان 1393

یا علی اصغر رباب

به نام خدای شش ماهه رباب سلام اروم جونم پسرم روز 6 محرم روز حضرت علی اصغر من و شما کوچولو رفتیم شیر خوارگان وای چه حال و هوایی بود مامان خیلی بهمون چسبید   پسرم رهرو راه امام حسین باش همیشه عزیزم انشاالله. ...
17 آبان 1393

سه ماه گذشت..

به نام خدای عزیز. سلام گل پسر سه ماه گذشت با بودن تو عزیز دل چه شیرین و دوست داشتنی گذشت ورود تو به ماه چهارم تبریک میگم گل من . و خیلی شیرین شدی گل من حرف میزنی و بیشتر بیشتر میخندی و قهقه میزنی تنها ی جا نمیمونی حتما باید باهات حرف بزنیم خیلی کنجکاوی گل من ماشاالله به جونت باشه همیشه سلامت باشی عزیزم. 3 ماهگی وزن 6 کیلوگرم قد 64 سانتی متر دور سر 39.5 
4 آبان 1393

آرامش جانم

به نام خدای اسمان ها سلام نیم متری فرشته ی خونه ما نمیدونی این روزها چه قدر از بودن تو لذت میبریم تو با اومدنت خونه ی مارو گرم تر کردی تو انقدر شیرین و دوست داشتنی هستی که دوست دارم بمیرم برات هر بار فرشته کوچولوی من محمد حسین تو بگو عزیزم چه کنم تا باورت بشه عاشقتم  تو بگو تا من چه کنم تا کمی اروم بشم و از اتش داغ مادر بودنم کم بشه اصلا میشه؟؟؟؟ چگونه اون خالق مهربون شکر کنم از بودن تو نماز شکر؟سجده شکر؟نه اینا در ازای بودن تو خیلی کمه مادر . شیرین من آرامش جان من دوستت دارم تا ابدیت مادر.   ...
27 مهر 1393

اولین قهقه برای من

به نا خدای زیبایی ها سلام مرد کوچک من خوبی پسر نازم .گفتم تا این مطلب فراموش نکردم سریع برات بنویسم گل نازم دیروز داشتم باهات مثل همیشه حرف میزدم و تو هم حرف میزدی که ی دفعه شروع به خندیدن کردی اول ی لبخنذ زدی مثل همیشه اما بیشتر که باهات حرف زدم ی قهقه بلند  زدی اولش فکر کردم اشتباه کردم صبحت و لبخند با هم قاطی بوده بابایی گفت دوباره باهاش حرف بزن و تو دوباره هم همین کار کردی  خیلی خیلی شیرین بود پسر یکی ی دونه ی من . این روزها خیلی پسر خوبی شدی کمتر گریه میکنی و بیشتر به همه چی واکنش نشون میدی ماشاالله به جونت که خیلی پر تحرکی همه میگن ی بچه 2 ماه و این همه تحرک ماشاالله هزار ماشاالله . حرف زدن خیلی دوست داری و وقتی رو ز...
19 مهر 1393

اولین واکسن

به نام خدای بزرگ سلام نفسم دو  ماهگیت مبارک گل گندمم امروز دوماه شدی و رفتی تو سه ماه پسر شیرین من جونم برات بگه روز 5 شنبه رفتیم و واکسن دو ماهگیت زدیم الهی قربونت برم با بابایی رفتیم بابا گفت من که نمیتونم بیام تو اتاق تو برو منم دلم نمیومد ببینم پسرم برا همون ی خانوم پرستار گفت من پاهاشو میگیرم شما برو بیرون میخوای منم اومدم دم در واستادم اولین واکسن که زدن ی جیغ کشیدی اومدم تو و ارومت کردم بعد دوباره دومی به پای دیگت زدن فدات بشم که کلی اشک ریختی بغلت کزدم و اومدیم تو ماشین گرفتی خوابیدی از بهداشت رفتیم پیش  دکترت برا کنترل همه چیت خوب بود عزیزم  خداروشکر.شیرین کاریات این روزا خیلی شده گلم از اتاقت خیلی خوشت میاد میبرمت با دقت نگاه میکی...
4 مهر 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به کاکل زری می باشد