مرد کوچک مامرد کوچک ما، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره

کاکل زری

این روزها....

به نام خدای مهربون... سلام هم نفسم.. فدات بشم این روز ها خیلی کارای شیرینی میکنی و هر روز خودت بیشتر تو دل ما جا میکنی وقتی من و بابای باهات حرف میزنیم توجه میکنی و میخندی تا صدای یکی از ما رو میشنوی برات اشناسو سریع برمیگردی. دوست داریم امید زندگیمونننن.بوسسسس ...
31 شهريور 1393

تولدت مبارک

به نام خدای مهربون سلام همسفر و هم نفسم تولدت مبارک عزیز دلم انشاالله بتونیم پسری سالم و صالح در کنار هم بزرگ کنیم عزیزم دوستت دارم تا بی نهایت مهربون من.تولدت مبارک هسفر زندگیم تولدت مبارک بابای حامد جونممممممممم. ...
30 شهريور 1393

..........

به نام بهترین خالق سلام جگر گوشه پسرم امروز ی اتفاق بد افتاد که یادم میاد قلبم میخواد از جا کنده بشه . شما تو گهوارت خواب بودی که ی دفعه صدای گریهت بلند شد تا اومدم بالا سرت سیاه شده بودی سریع ورداشتمت نفست که بالا اومد کلی گریه کردی کلی اشک اومد ازت بعد نگات کردم دیدم صورتت محکم ناخن کشیده بودی ناخناتو تازه گرفته بودم اما اونقدر محکم کشیده بودی که ی کوچولو زخم شده بود. الهی فدات بشم که تا بغلم کردمت اروم شدی ی ساکت میشدی تا به من نگاه میکردی من قربون صدقت میرفتم دوباره با ناز گریه میکردی عزیییزم . دوست دارم پسرم خدای خودت مراقب فرشته کوچولوم باشش ...
16 شهريور 1393

30روز گذشت...

به نام خدای ستاره ها.. سلام نفسم.. 1 ماهگیت مبارک گل پسرم . 1 ماه گذشت ماهی که پر بود از خوشحالی از سر مستی ما از بودن تو گل من. امروز برای چکاب 1 ماهگی بردیمت دکتر همچیت خوب بود خدارو شکر عزیزم  ماشاالله از اون چیزی که باید اضاف میکردی  بیشتر شده بودی عزیزم  خداروشکر به خاطر بودن و سالم بودنت گل گندمم.دوست دارم چکا ب1 ماهگی وزن 4300 قد 53 عکس یک ماهگی گلم ...
4 شهريور 1393

تولد با تو......

به نام خدای فرشته ها...   سلام کاکل زری ... امسال تولد مامانی با تو برگزار شد خیلی شیرین تر ازسال های قبل خیلی لذت بخش تر از قبل بود عزیزم یک سال بزرگ تر شدن من با بودن تو بسیار دلچسب تر از هر سال بود عزیزم قربونت برم که بابایی از طرف شما کوچولوی منم ی هدیه گرفته بود انشاالله تولد خودت بشه عزیزم برات سنگ تموم میزارم گل مامان . از تو و بابایی ممنونم که مامانی رو خوشحال کردین عزیزای من بووووووووووووووووووس ...
31 مرداد 1393

حال این روزهای ما...

به نام خدای پاکی ها.. سلام قند عسلم اومدم تا از حال این روز هامون برات بنویسم تا روزی یادم نره تو امروز 20 روزه که به دنیا اومدی و دنیای ما رو شیرین تر کردی. پسرکم نمیگم آسون این روز ها کمی سخته اما خب هر وقت که به تو نگاه میکنم به  اون چشمای خوشگلت سختیش فراموشم میشه تو خدارو شکر خیلی پسر خوبی هستی و اصلا گریه نمیکنی نه شب نه روز خوابتم خوب بیشتر شبا میخوابی و فقط برای شیر بلند میشی خدا رو شکر که تابستون و بابایی تعطیل و تو خونس و به من خیلی کمک میکنه هم تو کار خونه هم نگه داشتن شما عزیز من همینجا ازش ی تشکر ویژه میکنم . این روز های ما 3نفر به خوبی میگذره و من شکر خدا میکنم که تو سالم کنارمون نفس میکشی گل گندمم. ...
24 مرداد 1393

روز یازدهم

به نام خدای فرشته ها سلام عسلم قرار اینجا روز های مهم زندگیت نوشته بشه مامان روز یازدهم یکی از مهم ترین روز های زندگیت بود پسرم اون روز شما پسر گلی مامان بردیم مسجد و حاج آقای شرعی در گوشت اذان گفت و شما رو مسلمون کرد مبارکت باشه گلم . حاج آقای شرعی استاد بابایی تو دانشگاه بود برای همین بابایی خیل یبهش اعتماد داره میگه خیلی حاج آ قای خوب با خدایین انشاالله مامان شما هم با خدا و با ایمان بشی پسرم که من و بابایی آرزومون. دوست داریم هوارتاااااااااااااااااا بوسسسسسسسسسسس    
17 مرداد 1393

7 روزگی

به نام خدای عزیز سلام گل نازم مبارکت باشه گل مامان شما جوجه کوچولوی من تو سن هفت روزگی مرد شدی مردونگیت مبارک عزیزززززززززم الهی فدات شم که اینقدر صبوری پسرم حتی وقتی آقای دکتر آمپول بیحسی هم زد گریه نکردی افرین پسرم من از همین حالا بهت افتخار میکنم پسر صبور من البته بهت بگم این اخلاقت درست مثل پدرت شده گلم . دوست دارم تا بی نهایتتتتتتتتتتتتتتتت محمد حسینم.         ...
17 مرداد 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به کاکل زری می باشد